دانلود کتاب صوتی بوف کور

از: صادق هدایت
راوی: علی دنیوی ساروی
ناشر صوتی: آوانامه


دریافت کتاب

دانلود

معرفی کتاب صوتی بوف کور

کتاب صوتی بوف کور مشهورترین اثر صادق هدایت نویسنده معاصر ایرانی، رمانی کوتاه و از شاهکارهای ادبیات سده ۲۰ است. این رمان به سبک فرا واقع نوشته شده و تک‌گویی یک راوی است که دچار توهم و پندارهای روانی است. تمامی رمان از زاویه دید اول شخص روایت می‌‌شود و از دو بخش نسبتاً مستقل تشکیل شده‌ است. این دو بخش گاه با استفاده از شباهت توصیف‌ها و اشاره‌ها به هم مربوط می‌شوند. در بخش اول رمان، شخصیت اصلی بوف کور که ساکن خانه‌ای در بیرون خندق در شهر ری، به شرح یکی از این دردهای خوره‌‌وار می‌‌پردازد که برای خودش اتفاق افتاده است. وی که حرفه‌ی نقاشی روی قلمدان را اختیار کرده‌ است به طرز مرموزی همیشه نقشی یکسان بر روی قلمدان می‌‌کشد که عبارت است از دختری در لباس سیاه که شاخه‌ای گل نیلوفر آبی به پیرمردی که به حالت جوکیان هند چمباتمه زده و زیر درخت سروی نشسته‌ است هدیه می‌‌دهد. میان دختر و پیرمرد جوی آبی وجود دارد و… ماجرا از اینجا آغاز می‌‌شود که روزی راوی از سوراخ رف پستوی خانه‌اش که گویا اصلاً چنین سوراخی وجود نداشته‌ است منظره‌ای را که همواره نقاشی می‌‌کرده‌ است می‌‌بیند و مفتون نگاه دختر (اثیری) می‌‌شود و زندگی‌اش به طرز وحشتناکی دگرگون می‌‌گردد تا اینکه مغرب‌ هنگامی دختر را نشسته در کنار در خانه‌اش می‌‌یابد و… در ادامه راوی بر اثر استعمال تریاک به حالت خلسه می‌‌رود و در عالم رویا به گذشته باز می‌گردد و خود را در محیطی جدید می‌‌یابد که علی‌ رغم جدید بودن برایش کاملاً آشناست. در بخش دوم راوی مشغول نوشتن و شرح ماجرا برای سایه‌اش می‌‌شود که شکل جغد است و با ولع هر چه تمام‌تر هر آنچه را راوی می‌‌نویسد می‌‌بلعد. راوی در اینجا شخص جوان ولی بیمار و رنجوری است. او در تمام طول بخش دوم رمان به تقابل خود و رجّاله‌ها اشاره می‌‌کند و از ایشان ابراز تنفر می‌‌کند. وی معتقد است که دنیای بیرونی دنیای رجاله‌‌هاست. پرستار راوی دایه پیر اوست که دایه «لکاته» هم بوده‌ است و به طرز احمقانه خویش (از دید راوی) به تسکین آلام راوی می‌پردازد و برایش حکیم می‌‌آورد و فال گوش می‌‌ایستد و معجون‌های گوناگون به وی می‌‌خوراند و… صادق هدایت نویسنده رمان بوف کور، داستان‌نویس، مترجم و روشنفکر ایرانی و از پیشگامان عرصه‌ی ادبیات نوین ایران زمین و روشنفکری برجسته بود. بسیاری از بزرگان ادبیات، رمانِ بوف کور او را مشهورترین و درخشان‌ترین اثر ادبیات داستانی معاصر ایران دانسته‌اند. این کتاب تاکنون از فارسی به چندین زبان از جمله انگلیسی، فرانسه و آلمانی ترجمه شده‌ است. اندیشه‌های ناسیونالیسمی و سبک رئالیسم پایه‌های اصلی آثار هدایت را تشکیل می‌دهند. در قسمت‌هایی از کتاب صوتی بوف کور می‌شنویم: «در زندگی زخم‌هایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا می‌خورد و می‌تراشد. این دردها را نمی‌شود به‌کسی اظهار کرد، چون عموماً عادت دارند که این دردهای باورنکردنی را جزو اتفاقات و پیش‌آمدهای نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد، مردم برسبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی می‌کنند آن را با لبخندی شکاک و تمسخرآمیز تلقی بکنند. زیرا بشر هنوز چاره و دوائی برایش پیدا نکرده و تنها داروی آن فراموشی بتوسط شراب و خواب مصنوعی بوسیله افیون و مواد مخدره است ولی افسوس که تأثیر این گونه داروها موقت است و بجای تسکین پس از مدتی بر شدت درد می‌افزاید.» «سایه من خیلی پررنگ‌تر و دقیق‌تر از جسم حقیقی من به دیوار افتاده بود، سایه‌ام حقیقی‌تر از وجودم شده بود. گویا پیرمرد خنزر پنزری، مرد قصاب، ننجون و زن لکاته‌ام همه سایه‌های من بوده‌اند، سایه هائیکه من میان آن‌ها محبوس بوده‌ام. در این‌وقت شبیه یک جغد شده بودم، ولی ناله‌های من در گلویم گیر کرده بود و بشکل لکه‌های خون آن‌ها را تف می‌کردم. شاید جغد هم مرضی دارد که مثل من فکر می‌کند. سایه‌ام بدیوار درست شبیه جغد شده بود و با حالت خمیده نوشته‌های مرا به دقت می‌خواند. حتما او خوب می‌فهمید، فقط او می‌توانست بفهمد. از گوشه چشمم که بسایه خودم نگاه می‌کردم می‌ترسیدم.» «من با خودم فکر کردم: اگر راست است که هر کسی یک ستاره روی آسمان دارد، ستاره من باید دور، تاریک و بی‌معنی باشد. شاید من اصلا ستاره نداشته‌ام!»